چند حکایت شیرین از مرد خدا حضرت آیت الله بهجت

1. ارزش نماز اول وقت

آقای مصباح می گوید: آیت الله بهجت از مرحوم آقای قاضی (ره) نقل می کردند که ایشان می فرمود:
« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند! و یا فرمودند: به صورت من تف بیندازد. »
اول وقت سرّعظیمی است « حافظوا علی الصلوات: در انجام نمازها کوشا باشید. »
خود یک نکته ای است غیر از « أقیموا الصلوة: و نماز را بپا دارید. »
و همچنین که نماز گزار اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند فی حدّ نفسه آثار زیادی دارد، هر چند حضور قلب هم نباشد. »


2. زنده نگه داشتن سنت

حجة السلام والمسلمین قدس، یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید:
« آقا همیشه سفارش می کردند برای احیای شریعت نگذارید سنتها فراموش شود وعرفیات یا بدعتها جای آن را بگیرد.
روزی فرمودند:
« مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی ( ازاستادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد اخلاق آقا نیز بوده است ) همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی به افطار دعوت بودند، وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. با اینکه بین مجلس افطاریه تا آشپزخانه بسیار فاصله بوده ( و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند ). به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا دراز نمی کند و دیگران حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان غذا شروع نمی کنند و طول می کشد تا نمک را بیآورند. بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به ظاهر سنت مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، پس در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید. آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نباشد. »


در محضر مبارک حضرت ولی عصر(عج)

آقا سید مصطفی هوشی السادات ( که علی رغم نابینایی، به دلیل احترام و علاقه فوق العاده به شیخ مرتضی به صورت دائم خدمت ایشان رسیده و مسایل خود را جویا می شد) بعد از وفات آقا شیخ مرتضی ماجرای بسیار عجیبی را  چنین نقل کرده است :
« سالها پیش، یك روز برای پرسیدن مسأله‌ای به خانه مرحوم آقای آشیخ مرتضای زاهد رفته بودم. زمانی كه وارد خانه شدم احساس كردم به غیر از من، آقایی در آنجا حضور دارد؛ وقتی داشتم وارد اتاق می‌شدم آن آقا از كنار من رد شد و بیرون رفت.

چون چیزی را نمی‌توانستم ببینم به خوبی نفهمیدم در آنجا چه می‌گذرد؛ اما لحظاتی بعد آقا شیخ مرتضی به كنارم آمد و با یك شور و حالی به من فرمود:

 خوشا به حالت آقا سیدمصطفی! خوشا به حالت!

من با دستپاچگی و تعجب عرض كردم: مگر چه شده‌ است آقا جان؟!
و آقا شیخ مرتضی فرمود:

خوشا به حالت آقا سید مصطفی! آیا می‌دانی همین الآن چه بزرگواری از كنارت رد شدند و رفتند؟!
 آقا سیدمصطفی!
این امام زمانت حضرت بقیة الله الاعظم(عج) بود كه در همین چند لحظه پیش از كنارت رد شد و بدن شریفش به عبای تو مالیده شد و ... »

ایشان نقل می کرد که بعد از شنیدن این ماجرا از فرط هیجان بارها قصد بیان این مطلب برای دیگران را داشته است، اما هر بار بطور غیرمنتظره امکان طرح این مطلب منتفی می شده است و تنها بعد از فوت شیخ مرتضی ایشان امکان این را پیدا می کند تا شرح حال این ملاقات را برای بقیه نقل کند. »

( نکته قابل توجه اینکه شیخ مرتضی هیچ اشاره ای به تشرف خودش به محضر حضرت نکرد  واین حکایت از عظمت روح آن بزرگوار و کشتن هوای نفس دارد.  )

برکت نماز شب

برکت نماز شب

یکی دیگر از اهالی نقل می کند :
هنگام غروب برای رفع خستگی و خوردن چای به قهوه خانه رفتم، من جای مشخصی در بالای قهوه خانه نشسته بودم، دیدم که در قهوه خانه باز شد و شیخ آقا با چوب دستی داخل شد.
سلام کرد و چوب دستی را در کناری نهاد. من که خوب ایشان را می شناختم، از جایم بلند شدم و به شیخ آقا تعارف کردم که بیاید و در قسمت بالای قهوه خانه بنشیند، بلافاصله صندلی ام را به احترام او حرکت دادم و گفتم: شیخ آقا بفرمایید.
شیخ آقا نگاهی به من کرد و بعد نگاهی به صندلی، سپس صورتش را برگرداند و به جوانی که پایین مجلس نشسته بود، اشاره کرد و به طرف او رفت. دستش را گرفت و به طرف صندلی آورد و به من گفت: « اینجا جای من نیست، بلکه جای این جوان است که نماز شبش ترک نمی شود

حکایتی از مرد خدا زین العابدین معروف به شیخ آقا برای حمید آقا

احسان به خلق

آن گاه که به مغازه می رود تا کاهو یا میوه بخرد از کاهوهای پلاسیده برمی دارد و میوه های لک دار را انتخاب می کند.

یکی از اعلام نجف نقل می کرد:
« من یک روز به دکان سبزی فروشی رفته بودم دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول کاهو سواکردن است و به عکس معمول، کاهوهای پلاسیده و آن هایی را که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند را بر میدارد.
من کاملاً متوجه بودم تا مرحوم قاضی کاهو ها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و مرحوم قاضی آن ها را زیر عبا گرفت و روانه شد. من که در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مسن و پیرمردی بود به دنبالش رفتم و عرض کردم آقا سؤالی دارم، چرا شما به عکس همه، این کاهوهای غیر مرغوب را سوا کردید؟
 مرحوم قاضی فرمود:

آقا جان من! این مرد فروشنده شخص بی بضاعت و فقیری است و من گاهگاهی به او مساعدت می کنم و نمی خواهم چیزی به او داده باشم تا اولاً آن عزت و شرف و آبرو از بین برود
 و ثانیاً خدای نخواسته عادت کند به مجانی گرفتن و در کسب هم ضعیف شود. برای ما فرقی ندارد کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها و من می دانستم که این ها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان را ببند آن ها را به بیرون خواهد ریخت لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم. »

30 راهکار مثبت اندیشی


4. سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه "خسته نباشید" که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم "خدا قوت"، "شاد باشید" و یا "پر انرژی باشید"

5. افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.

6. با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.

7. هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.

8. از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.

9. به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.

10. به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.

11. از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.

12. به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.

13. به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.

14. از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.

15. در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.

16. در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)

17. از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.

18. هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.

19. قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.

20. برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.

21. از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.

22. خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.

23. از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.

24. هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.

25. ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم.

26. هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.

27. اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.

28. خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.

29. بدانیم که اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.

30. باید به تقویت مثبت اندیشی ایمان داشته باشیم و این شعار را هرگز فراموش نکنیم که "اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود"

آثار طهارت و وضو از زبان آیت الله حسن زاده آملی

1) بحث طهارت، ابتدایی ترین عمل و مرحله برای رسیدن به کمالات انسانی می باشد.

2) آنچه اصل و محور است نزدیکی دلها است نه نزدیکی تن.

3) اگر دلها به هم رو کنند، قهراً موفقیت هست.

4) فقه شریف مربوط به بدن است و با انجام دادن احکام شرعی، انسان در مرتبه بدن به مقام تجلیه می رسد.

5) شاخصه مرتبه طهارت «وضو» می باشد.

6) قصص قرآنی و نقل وقایع و حوادث مهم در امور مختلف برای شرح و بیان اطوار وجودی انسان و شئون مختلف اوست، به این معنی که هر کسی بخواهد از حیوان بودن به در آید و به مقام انسانیّت برسد، باید مسیری را طیّ کند که در این مسیر همانند پیغمبران دچار حوادث و موانع شود و با مشکلاتی برخورد کند و همانند آنها حلّش کند.

7) باید صفات نفسانی را کشت[ تعدیل کرد] تا بالهای طیران به عالم قدس گشوده شود.

8) تعلّق با توحّد سازگار نیست.

9) اگر کسی از لابلای سختی ها بالا نرود، اصلاً بزرگ نمی شود.«لقد خلقنا الإنسان فی کبد».

10) اگر کسی بگوید: من ازدواج نمی کنم تا هنگامی که خود را خوب بسازم، چنین فردی خطا رفته است.

11) وضو راهی برای طهارت از آلودگی است – وضو از بهترین راههای بر طرف نمودن آلودگی قهری در محیط است.

12) وضو و طهارت، تمام اثرات آلودگی تکوینی را بر طرف کرده، انسان را نورانی می کند.

13) دائما وضو داشته باشید.[ مداومت بر وضو].

14) به محض اینکه چشمتان به نامحرمی افتاد یا کمترین دگرگونی در حالات روحانی تان پدید آمد، فورا وضو بگیرید که بسیار کار ساز است.

15) وضو گرفتن، منطقه دل را صاف می کند تا ان شاء الله حرم برای صاحبدلی چون خدا گردد.

16) عزیزان! کار شما نیز عبادت است؛ لذا صبح که به کار می روید، قبل از آن وضویی بگیرید و رو به قبله « یا الله» بگویید سپس به راه بیفتید.

17) هر صبح که برای کار بر می خیزید، وضویی بگیرید، بعد از آن نوزده بار «بسم الله الرحمن الرحیم» را به عدد حروف این آیه مبارکه تلاوت کنید تا آن «وضو» تطهیرتان کند و آن «بسم الله» آفات و بلیّات و شعله های اشتغالات جهنمی دنیا را از شما دور نماید.

18) این قدر به زور بازویتان متّکی نباشید، رزق را باید از جای دیگر بدهند.

19) شما دائما اهل طهارت و پاکی باشید، رزقتان وسیع خواهد شد.

20) یکی از راههای بدست آوردن روزی، وضو است.

فضایل زیارت عاشورای کامل

این زیارت از آن دسته از دستوراتی است که مورد تاکید فراوان امام زمان عجل الله تعالی فرجه واقع شده، به خصوص در تشرفی که سید رشتی با امام عصر علیه السلام داشته اند که ایشان به سیدرشتی سفارش کرده اند(سه مرتبه)، فرمودند: عاشورا بخوان، عاشورا، عاشورا، عاشورا!

مرجع تقلید زمان خودمان مرحوم آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤ سس حوزه علمیه قم نقل کرد: مدتی در شهر سامراء نزد مرحوم آیت‌الله العظمی میرزای شیرازی (متوفی 1312 قمری) درس می‌خواندیم ، روزی در وسط درس استاد بزرگ ما آیت‌الله سید محمد فشارکی(متوفی 1315 قمری) وارد شد، در حالی که بسیار مضطرب و نگران بود، علت نگرانیش این بود که بیماری مسری وبا در عراق شیوع یافته بود و بسیاری از مردم را کشته بود، آقا سید محمد فشارکی فرمود: آیا شما مرا مجتهد می دانید؟ گفتیم آری ، فرمود: آیا مرا عادل می‌دانید؟ گفتیم آری (منظور او این بود که پس از تایید، حکمی صادر کند) آنگاه گفت : من به تمام شیعیان سامره از زن و مرد حکم می‌کنم که هر یک از آنها یک بار زیارت عاشورا را به نیابت از مادر امام زمان(علیه السلام) بخوانند، و آن مادر بزرگوار را در نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار دهند که امام زمان(علیه السلام) پیش خدای بزرگ از ما شفاعت نماید تا خداوند شیعیان سامراء را از بیماری وبا حفظ گرداند. مرحوم آیت‌الله حائری گوید: وقتی که این حکم از مرحوم آیت‌الله سید محمد فشارکی صادر شد، چون خطر مرگ در میان بود، همه شیعیان اطاعت نمودند و در نتیجه، یک نفر شیعه در سامراه تلف نگردید، و خداوند متعال شیعیان را از این بلای عمومی نجات بخشید و اکثر مرده ها از اهل تسنن بودند که آنها نیز وقتی اوضاع را اینگونه دیده اند از خجالت مرده های خود را شبانه دفن می کردند و آنها وقتی علت عدم مرگ شیعیان را جویا شدند آنها نیز بر زیارت عاشورا مداومت کردند و این بلا را اینگونه از خود دور کردند.

آیت الله بروجردی را در عالم خواب دیده اند و از ایشان سوال کرده اند که چه عملی در این دنیا انسان را از عذاب اخروی نجات می دهد و ایشان بعد از مکثی فرمودند زیارت عاشورا!!

امام باقر (ع) به علقمه فرمود: وقتى که این زیارت را (با آدابش) خواندى خداوند براى تو (صدمیلیون) درجه ثبت کند، و تو را به مقامى رساند که گویى با امام حسین (ع) شهید شده‏اى تا آنجا که در درجات آنها خواهى بود، و برایت ثواب زیارت همه پیامبران و همه رسولان و همه کسانى که از روز شهادت امام حسین (ع) تا حال، آن حضرت را زیارت کرده‏اند، نوشته و مقرر خواهد شد .»

و در پایان فرمود: اى علقمه! اگر خواستى در هر جا هستى هر روز از همه عمرت این زیارت را بخوان، که هر روز به تمام این پاداش‏ها خواهى رسید .

روایت صفوان از امام جعفر صادق(ع): هرکس زیارت عاشورا را بخواند، داخل بهشت می شود و هرکس بخواهد در قیامت شفیع می شود و حاجت وی در دنیا برآورده خواهد شد و من خودم و پدرانم و پیغمبر(ص) و جبرئیل ضامن آن هستیم"

روایتی از امام محمد باقر(ع) است که فرموده اند: هرکه زیارت کند حسین بن علی(ع) را در روز عاشورا یا هر روز، ثواب دو هزار هزار حج و دو هزار هزار عمره و دو هزار هزار جهاد با پیغمبر(ص) دارد و من این ثواب ها را ضامن می شوم.


در روایت دیگری از همین امام نقل شده که فرمودند: ز برای خواننده، ثواب مصیبت هر پیغمبر و صدیق و شهیدی که مرده باشد یا مقتول شده باشد از اول دنیا تا روز قیامت.

و نیز خداوند به زائرین اباعبدالله هزار هزار حسنه عطا فرموده و هزار هزار سیئه از آنها نابود میکند و قاری مانند اشخاصی است که با حسین بن علی(ع) شهید شده باشد.

عالم جلیل، شیخ عبدالهادی حائری مازندرانی از والد خود (حاجی ملا ابوالحسن) نقل کرده است که من حاج میرزا علی نقی طباطبایی را بعد از رحلتش در خواب دیدم و به او گفتم: آیا آرزویی دارى؟ گفت: یک آرزو دارم و آن این است که چرا در دنیا هر روز «زیارت عاشورا» نخواندم.

رسم سیّد این بود که در تمام دهه ی اول محرم، زیارت عاشورا می خواند، ولی بعد از مرگ، افسوس می خورد که چرا در تمام ایام سال، موفق به این زیارت نبوده است

دکتر محمد هادی امینی فرزند علامه می نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، در شب جمعه ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم و او را بسیار شاداب و خرسند یافتم. جلو رفته و پس از سلام و دست بوسی گفتم: پدر جان در آن جا چه عملی باعث سعادت و نجات شما گردید؟

فرمود: فقط زیارت ابا عبدالله الحسین علیه السلام. سپس فرمود: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم و اکنون نیز توصیه می کنم که «زیارت عاشورا» را به هیچ عنوان ترک مکن.

عبدالله بن هلال به امام صادق (ع) عرض کرد: فدایت شوم، کمترین نصیبى که زائر امام حسین (ع) دارد، چیست ؟ فرمود: «اى عبد الله، کمترین چیزى که براى او مى‏باشد، این است که خداوند او و خانواده‏اش را حفظ مى کند تا وى را به سوى خانواده‏اش باز گرداند، و چون روز قیامت فرا رسد، خداوند حافظ او مى‏باشد

امام صادق (ع) فرمود: «حسین در نزد پروردگارش ... به زائرانش نظر مى کند . او نگاه مى کند که چه کسى براى آن حضرت گریه مى کند، پس براى او طلب آمرزش کرده و پدرانش را مى‏خواند تا براى آن زائر دعا کرده و طلب آمرزش و مغفرت نمایند. سپس امام (حسین) مى فرماید: اگر زائر من مى‏دانست که خدا چه چیزى براى او عطا مى فرماید شادى او بیشتر از جزع و بى‏تابى وى مى‏گردید» .

و امام حسین (ع) فرمود: «هر کس مرا در زندگانیش زیارت کند، پس از مرگش بازدیدش خواهم کرد»

امام صادق (ع) به عبدالملک خثعمى فرمود: «زیارت حسین بن على (ع) را ترک مکن و دوستانت را نیز به آن فرمان بده، تا خداوند بر عمرت افزوده و روزیت را زیاد گرداند. خداوند سبحان زندگانى تو را در سعادت قرار خواهد داد، و نمى‏میرى مگر سعادتمند ، و تو را در سلک سعادتمندان خواهند نوشت »

امام صادق (ع) فرمود: «هیچ کس در روز قیامت نیست مگر آنکه آرزو مى‏کند که اى کاش از زائرین امام حسین (ع) مى‏بود زیرا مشاهده مى‏نماید که با زائران حسین (ع) به واسطه مقامى که در نزد پروردگار دارند، چگونه عمل مى‏شود» .

و نیز فرمود: «هر کس دوست دارد در روز قیامت بر سر سفره‏هایى از نور بنشیند پس باید از زائرین حسین بن على (ع) باشد»

و زرارة بن اعین گوید: «امام صادق (ع) فرمود: «زائرین حسین یک برترى نسبت به سایر مردم دارند» پرسیدم : برتریشان چیست ؟ فرمود: «چهل سال قبل از مردم وارد بهشت مى‏شوند در حالى که دیگران هنوز در حال حساب هستند» .

وعده خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

صفوان از یاران امام ششم می‏گوید: امام صادق علیه‏السلام با اشاره به سوی قبر امام حسین علیه‏السلام ، این زیارت ـ زیارت عاشورا ـ را خواند و پس از آن دو رکعت نماز گزارد. آن‏گاه فرمود: «هرگاه حاجت و گرفتاری‏ای داشتی، در هر جا که هستی، این زیارت و دعای پس از آن را بخوان و از خدا حاجتت را بخواه. بی‏تردید خدا و پیامبر به وعده خویش عمل می‏کنند و نیازمندی تو را برمی‏آورند».

زیارت عاشورا، حدیث قدسی

محدّث نوری، از استادان مرحوم شیخ عباس قمی می‏گوید: «در فضل و مقام زیارت عاشورا همین بس که از سِنخ دیگر زیارت‏ها نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی باشد. هر چند از قلوب پاک ایشان چیزی جز آنچه از عالَم بالا به آنجا برسد، بیرون نمی‏آید، ولی این زیارت از سنخ احادیث قُدسیّه است که به همین ترتیب زیارت و لعن و سلام و دعا از خدای متعالی به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رسیده است و به حسب تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در برآوردن حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بی‏نظیر است».

مداومت بر زیارت عاشورا

آیت اللّه‏ شبیری زنجانی، از مراجع تقلید می‏گوید: «یکی از چشم‏های فرزند آقای حاج سید محمد بجنوردی بر اثر عارضه‏ای نابینا شده بود و به نظر پزشکان ـ حتی پزشکان خارج از کشور ـ به علت رشد آن عارضه، چشم دیگرش نیز نابینا می‏شد. ولی آن شخص شفا یافت. یکی از بستگان وی، سیدالشهداء را در عالم رؤیا دید که به وی فرمود: «ما به جهت اینکه او به زیارت عاشورا مداومت داشت، سلامتی چشم دیگرش را از خدا گرفتیم».

تنها زیارت عاشورا

یکی از بزرگان حوزه می‏فرماید: امام جماعت مسجد محمدیّه قم، جناب حجة‏الاسلام والمسلمین سیدحسین برقعی به من گفتند: «پس از سانحه‏ای که برای من روی داد، به فراموشی شگفت‏آوری دچار شدم؛ به گونه‏ای که تمامی اعضای خانواده و فرزندان خویش را می‏دیدم، ولی هیچ کدام از آنها را نمی‏شناختم. تنها چیزی را که فراموش نکرده بودم، زیارت عاشورا بود که آن را از حفظ می‏خواندم».

ادای دِین

عالم متقی، مرحوم آیت اللّه‏ نجفی قوچانی (نویسنده کتاب سیاحت غرب)، در زندگی‏نامه خود می‏نویسد: «پدرم بسیار مقروض بود و بدهی‏اش پیوسته بیشتر می‏شد. من بنا گذاشتم که چهل روز زیارت عاشورا بخوانم. بدین ترتیب، هر روز دو ساعت پیش از ظهر خواندن دعا را آغاز می‏کردم و هنوز ظهر نشده بود که زیارت تمام می‏شد. پس از چهل روز، نامه‏ای از پدرم دریافت کردم که خبر مسرت‏بخش ادای دِین خودش را برای من نگاشته بود. از آن پس، دل قوی داشتم و هر حاجت مهمی که برایم پیش می‏آمد، به آستان مقدس حسینی علیه‏السلام روی می‏آوردم و با قرائت چهل بار زیارت عاشورا نیازم برآورده می‏شد».

آخرین ذکر، زیارت عاشورا

مرجع بزرگ، آیت اللّه‏ العظمی بهجت درباره زیارت عاشورا می‏گوید: «مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است... در سندها آمده است که زیارت عاشورا از حدیث‏های قُدسی است. برای همین، با وجود فراوانی کارهای علمی موجود نزد علما و اساتیدمان، آنان همیشه مراقب خواندن زیارت عاشورا بودند. مرحوم آیت اللّه‏ شیخ محمدحسین اصفهانی از خداوند متعالی می‏خواست کلمات پایانی عمرش، زیارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوی باری تعالی بشتابد. خداوند نیز دعای وی را اجابت کرد و پس از اتمام خواندن زیارت عاشورا روحش به ملکوت اعلی شتافت و قرین رحمت گردید».

همیشه با زیارت عاشورا

صاحبان بصیرت، همیشه به خواندن زیارت عاشورا توجه داشتند و آن را به دیگران نیز سفارش می‏کردند. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط که حالات معنوی او مشهور خاص و عام است، در توسل به اهل بیت علیه‏السلام به زیارت عاشورا تأکید فراوانی داشت و می‏فرمود: «در عالم معنا به من توصیه کرده‏اند که زیارت عاشورا بخوان». وی به دیگران نیز سفارش می‏کرد: «تا زنده‏اید زیارت عاشورا را از دست ندهید».

ویادمان نرود که

بخشودگی اهل گنه در صف محشر

وابسته به یک گردش چشمان حسین است

خواص صلوات فرستادن

خواص صلوات صلوات فرستادن بر حضرت محمد(ص) ((اللهم صلي علي محمد و آل محمد)):

روايتي از حضرت محمد(ص)در اعجاز صلوات فرستادن:

1. پيامبر اكرم (ص) فرمودند:هر كس صلواتي بفرستد حق تعالي ثواب هفتاد شهيد را به او ميدهد و او را از گناهان بيرون مياورد مانند روزي كه از مادر متولد شده است.

2. وقتي چيزي را فراموش كرديد بر من صلوات بفرستيد كه موجب ياد آمدن آن چيز خواهد شد.

3.كسي كه به پيامبر اكرم (ص)در هنگام نوشتن صلوات بفرستد(صلوات مكتوب)مادامي كه نام حضرت درآن نوشته به چشم مي خورد ملائكه براي او طلب رحمت و استغفار ميكنند.

4. پيامبر اكرم (ص):از جبرئيل پرسيدم محبوب ترين اعمال كدام است؟پاسخ داد:صلوات و درود فرستادن بر شما اي محمد!و محبت علي ابن ابيطالب(ع).

5. صلوات بر من و اهل بيت من نفاق را از بين ميبرد.

6. كسي كه گل سرخ (گل محمدي)را ببويد و بر من آل من صلوات نفرست بر من جفا كرده است.

7. صلوات و درود بر من نور و روشن صراط است.

8. گمراه ترين انسانها كسي كه نام من پيش او بر زبان آيد ولي بر من صلوات نفرستد.

9. هر كس يكصد بار بر محمد و آل محمد درود فرستد خداوند يكصد حاجت او رابرآورده ميسازد.

10.هر كس هزار بار در روز جمعه بر من صلوات بفرستد خطاياي هشتاد ساله اش آمرزيده مي شود.

11.نزديكترين شخص به من در روز قيامت كسي است كه صلوات بيشتري بر من بفرستد.

12. امام رضا (ع):صلوات بر محمد آل محمد در همه جا و هنگام عطسه كردن وزيدن باد و ذبح گوسفند واجب است .

13. امام صادق(ع):در قيامت هيچ عملي برتر و گرامي تر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست.

14.هر كس در هر صبح ده مرتبه و در شام ده مرتبه بر من صلوات بفرستد من او را دريابم در وقتي كه محتاج به آن باشد.

15. هر كه گلي را بگيرد و ببويد و بر ديده ها بگذارد و صلوات بفرستد هنوز بر زمين نگذاشته باشد كه گناهانش آمرزيده مي شود.

16. امام محمد باقر(ع):سنگين ترين عملي كه در روز قيامت در ترازوي اعمال گذاشته ميشود درود بر محمد(ص) و اهل بيت اوست.

17. امام صادق(ع):كسي كه صد مرتبه بگويد(يا رب صلي علي محمد و آل محمد)خداوند يكصد حاجت از حوائج او از جمله سي حاجت دنيوي برآورده ميشود.

18. هر كس بين نماز ظهر و عصر بر پيغمبر و آلش درود بفرستد آن درود برابر هفتاد ركعت نماز خواهد بود.

19.حضرت علي (ع): هر كس سه مرتبه صلوات بفرستد خداوند حاجتش را برآورده مي سازد.

20.كسي كه بر من صلوات بفرستد ولي بر آل من صلوات نفرستد(صلوات ناقص)بوي بهشت را استشمام نخواهد كرد.

صلوات:بهترين هدييه از طرف خداوند به انسان

صلوات:تحفه اي از بهشت

صلوات:روح را جلا ميدهد

صلوات:عطريست كه دهان را خشبو ميكند

صلوات: نوري در بهشت

صلوات: نور پل صرات

صلوات:شفيع انسان

صلوات:ذكر الهي

صلوات:موجب كمال نماز

صلوات:موجب كمال دعا و استجاب آن

صلوات:موجب تقرب انسان است

صلوات:سپري در مقابل آتش جهنم

صلوات:انيس انسان در عالم برزخ و قيامت

صلوات:جواز عبور انسان به بهشت

صلوات:انسان را در سه عالم بيمه ميكند

صلوات:از جانب خداوند رحمتاز سوي فرشتگان پاك كردن گناه از سوي انسان دعاي مستجاب شده

صلوات:برترين عمل در روز قيامت

صلوات:سنگين ترين چيزي كه در قيامت به ميزان عرضه مي شود

صلوات:محبوب ترين عمل

صلوات:آتش جهنم را خاموش ميكند

صلوات:زينت نماز است

صلوات:گناهان را از بين ميبرد

صلوات:فقر و نفاق را از بين ميبرد

صلوات:بهترين داروي معنوي است

باذكر صلوات:غم و اندوه را از بين ميبرد

با يك صلولت:نوري در بهشت براي خود بيافرينيد

با يك صلولت:گناهان خود را پاك وتولد ديگر براي خود به وجود آوريد

با يك صلولت:پاداش هفتادو دو تن از شهيدان را به ارمغان بياوريد

با يك صلولت:ده حسنه براي خود ثبت كنيد

رسول خدا فرمود:هركس در كتابي يا نوشته اي بر من صلوات بفرستد تا زماني كه نام من در آن كتاب است فرشتگان پيوسته براي او از درگاه حق طلب آمورزش كند.

يك صلوات برابر است با ده هزار صلوات:

شخصي نزد سلطان محمود بسكتكين رفت و گفت:مدتي بود كه مي خواستم رسول خدا را در خواب ببينم و غم و اندوه خود را برايش بازگدارم كه سعادت مساعدت نمود و جمال آن حضرت رادر خواب ديدم و گفتم يا رسول الله هزار درهم قرض دارم و قادر نيستم و ميترسم اجل برسد و آن بدهي در گردن من باقي بماند.آن حضرت فرمود:برو نزد بسكتكين و آن مبلغ را از او بستان.عرض كردم:شايد از من باور نكند.فرمود به او بگو نشان به آن نشان كه در اول شب بر من سي هزار مرتبه صلوات مي فرستد و در آخر شب نيز سي هزار مرتبه ي ديگر براي من صلوات ميفرستد.

سلطان محمود از شنيدن اين خواب به گريه در آمد و تصديق كرد و قرض او را ادا كرد و هزار درهم به او نيز بخشيد اطرافيان سلطان تعجب كردند و گفتند: اي سلطانحرف هاي او را چگونه تصديق ميكني و حال آنكه ما اول شب و آخر شب با تو هستيم و نمي بينيم كه به فرستادن صلوات مشغول باشي و اگر هم كسي در تمام اوقات شبانه روز به فرستادن صلوات مشغول باشد نمي تواند شصت هزار صلوات بفرستد.

سلطان محمود گفت :من از علما شنيده ام كه هر كس اين صلوات را بفرستد گويا چنان است كه ده هزار مرتبه صلوات فرستاده است و من نيز در اول شب سه مرتبه و در آخر شب نيز سه مرتبه ي ديگر هم در آخر شب ميخوانم پس اين شخص كه پيام آن حضرت را آورده درست و راست ميگويد و اين گريه ي من از شادي است.

و اين صلوات اين چنين است:
(اللهم صل علي سيدنا و نبينا محمد و آله و مختلف الملوان و تعاقب العصران وكر الجديدان و استبقل فرقدان و بلغ روحه و ارواح اهل بيته منی التحيته و السلام)
معني:
(خدايا درود فرست بر مولاي ما و پيامبر ما محمد و خاندانش تا آنگاه كه روز و شب مي آيد و ميرود و بامدادو شامگاه ها به هم تبديل ميشوند و روز ها و شب ها به دنبال هم ميرسند و آن دو ستارهي قطبي بزرگ و كوچك روي مي آورند و روان او و خاندانش از سوي من درود و سلام برسان)

حضرت محمٌد (ص) فرمود:هر كس در روز جمعه صد مرتبه بر من صلوات بفرستد حق تعالي گناهان هشتاد ساله ي او را بيامرزد.

ولذا مانتيجه ميگيريم خداوند متعال هرگونه رهي در مقابل ما قرار داده است تا ما آن ها را انجام دهيم و ما را ببخشد، در اصل خداوند براي بخشيدن بنده هايش دنبال كوچك ترين بهانه ميگردد ولي ما دست رد به سينه ي آن ميزنيم.

صلوات و رنج ‏شيطان
روزى پيامبر اكرم صلى ‏الله ‏عليه ‏و آله از راهى عبور مى‏كرد. در راه شيطان را ديد كه خيلى ضعيف و لاغر شده است. از او پرسيد: چرا به اين روز افتاده ‏اى؟

گفت: يا رسول ‏الله از دست امت تو رنج مى‏برم و در زحمت‏ بسيار هستم . پيامبر فرمودند: مگر امت من با تو چه كرده ‏اند ؟ گفت: يا رسول ‏الله، امت ‏شما شش خصلت دارند كه من طاقت ديدن و تحمل اين خصايص را ندارم .

اول اين كه هر وقت ‏به هم مى‏ رسند سلام مى‏كنند. دوم اين كه با هم مصافحه - دست دادن- مى ‏كنند. سوم آن كه ، هر كارى را كه مى‏ خواهند انجام دهند «ان‏ شاء الله» مى ‏گويند ، چهارم از اين خصلت ها آن است كه استغفار از گناهان مى ‏كنند ،پنجم اين كه تا نام شما را مى‏ شنوند صلوات مى‏فرستند و ششم آن كه ابتداى هر كارى « بسم الله الرحمن الرحيم‏» مى‏ گويند.

امام صادق عليه السلام فرمودند:
هر كس مي خواهد در هاي آسمان به روي او گشوده شود بر محمد و آل محمد صل الله عليه و آله و سلم بسيار صلوات بفرستد.


حضرت محمد صل الله عليه و آله و سلم فرمودند:
شيطان و ابليس را خوار و ذليل كنيد با فرستادن صلوات بر محمد و آل محمدصل الله عليه و آله و سلم


صلوات و شفاعت روز جمعه:
امام صادق عليه السلام فرمودند:
در قيامت روز جمعه مانند عروسي صاحب كمال و جمال جلوي بهشت مي ايستد و ساير روزها پشت سر او قرار ميگيرند آنها شهادت مي دهند و روز جمعه فقط كساني را شفاعت ميكند كه بر محمد و آل محمد صل الله عليه و آله و سلم بسيار صلوات فرستاده اند.

صلوات و گناهان كبيره:

رسول اكرم صل الله عليه و آله وسلم فرمودند:

شفاعت آن شخص بر من واجب است هر چند اهل گناهان كبيره باشد به شرط آنكه هر روز و هر شب

بر محمد و آل محمد صل الله عليه و آله وسلم صلوات بفرستد.

صلوات و بوي بهشت:

حضرت رسول (ص):بوي خوش بهشت از فاصله اي به اندازه ي 500 سال راه رفتن به مشام انسان مي رسد اما اين بو هرگز

به مشام كسي كه بر من صلوات بفرستد ولي بر آل و خاندان و اهل بيت من صلوات نفرستد نمي رسد.

صلوات و انسان جاهل :

امام صادق(ع):براي انسان جاهل همين بس كه پس از شنيدن نام پيامبر بر محمد و آل محمد (ص)صلوات نفرستد.

صلوات عامل روشني قلب:

امام مجتبي(ع):دل مرد حقه اي قرار دارد و روي آن طبقي است

هنگامي كه او بر محمد و آل محمد (ص)صلوات كامل مي فرستد

آن طبق از روي حقه برداشته مي شود و قلبش روشن مي گردد و آن چيزي كه فراموش كرده به ياد مي آورد.

صلوات و دوري از مقربان:

رسول اكرم(ص):از مقربان درگاه الهي دور خواهد شد كسي كه از روي عمد صلوات بر محمد و آل محمد(ص) را ترك كند.

صلوات عامل تو فيق:

امام سجاد (ع):اگر مي خواهيد توفيق و سعادت را پيدا كنيد بر خود لازم گردانيد هميشه بر محمد و آل محمد(ص) صلوات بفرستيد.

صلوات وملاقات امام زمان:

امام صادق (ع):هر كس بعد از نماز صبح و ظهر بگويد:اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم

نمي ميرد تا حضرت مهدي (عج)را زيارت كند.

صلوات و فرج امام زمان:

تا ميتوانيد براي فرج امام زمان دعا كنيد و هميشه بعد از صلوات بر محمد و آل محمد(ص)وعجل فرجهم بگوييد.

فوايد دنيوي صلوات
فايده اول:در اصول كافي است كه، رسول خدا(ص) فرموده‌اند در مقابل صد صلوات حق تعالي صد حاجت را برآورده مي‌نمايد.1

فايده دوم:با صداي بلند صلوات فرستادن نفاق را برطرف مي‌سازد.2

فايده سوم:صلوات فرستادن موجب پاكيزه شدن عمل‌هاست.

فايده چهارم:هر كس يك صلوات بفرستد حق تعالي در عافيت را بر روي او مي‌گشايد.

فايده پنجم:صلوات فرستادن فقر را برطرف مي‌كند.

فايده ششم:هر گاه چيزي از ياد انسان برود و آدمي آن را فراموش كند صلوات موجب مي‌شود كه به خاطر آيد.3

فايده هفتم:صلوات،دشمن ديرين و هميشه در كمين انسان يعني ابليس لعين را ذليل و خوار مي‌كند.

خلاصه اينكه صلوات آتش جهنّم را خاموش مي كند.آري وقتي كه آتش هوي و هوس و آتش سوزان نفس سركش به واسطه صلوات بر محمّد و آل محمّد خاموش شد و ظلمات نفس به نور صلوات محو و نابود گرديد آن وقت است كه انسان از آتش جهنم رهائي يافته و به حريم امن الهي داخل و «ليخرجكم من الظلمات الي النور» را شامل خواهد شد و غايت امر در سايه رحمت خاصّ الهي مأوا كند «و كان بالمؤمنين رحيماً».«طوبي لهم و حسن مأب؛خوشا به حال آنان و حسن عاقبت‌شان».

فوايد اخروي صلوات
فوايد صلوات را در ظاهر دانسته‌اي و بدان رسيده‌اي اما فوايد آن را در باطن كه در نهايت صعوبت و دشواري است، عقل مي‌خواهد تا بداني،چشم بصيرت تا ببيني، دلي پاك تا يقين نمائي.

فايده اوّل:امام صادق(ع) مي‌فرمايند:«هر كس ده مرتبه صلوات بفرستد حق تعالي صد مرتبه بر او صلوات مي‌فرستد» و فرموده اند:«هر كس ده مرتبه صلوات بفرستد خدا و ملائكه هزار بار بر او صلوات مي‌فرستد و هر كه حق بر او هزار صلوات بفرستد هرگز او را به آتش،عذاب نخواهد كرد و در مقابل هر صلوات ده حسنه به او عطا مي‌فرمايند و هر كس ده مرتبه صلوات بفرستد حق تعالي ده صلوات بر او مي‌فرستد و ده گناه او را مي‌آمرزد و ده درجه او را بلند مي‌گرداند و از اهل بهشت خواهد شد».4

فايده دوم:سزاوارترين و نزديك‌ترين مردم در روز قيامت به رسول خدا(ص) كسي است كه در دنيا بر آن حضرت بيشتر صلوات فرستاده باشد.5

فايده سوم:رسول خدا(ص)به علي مرتضي (ع) مي‌فرمايد:«هركس بر من صلوات بفرستد شفاعت من براي او واجب مي‌شود».6

فايده چهارم:حضرت رضا(ع) فرموده‌اند:«صلوات فرستادن نزد خدا برابراست با تسبيح و تهليل و تكبير».7

فايده پنجم:حضرت علي بن موسي الرّضا(ع) مي‌فرمايد:«هر كس قادر بر كفاره گناهان نباشد صلوات بسيار بفرستد كه صلوات بر محمّد و آل محمّد(ص) گناهان را مي‌ريزاند».8

فايده ششم:اميرالمؤمنين علي(ع) مي‌فرمايند:«صلوات فرستادن در محو كردن گناهان شديدتر است از فرو نشاندن آب، آتش را».9

فايده هفتم:صلوات فرستادن در روز قيامت به صورت نوري در آمده در سر،طرف راست،طرف چپ و بالا، و جميع اعضاء آدمي ديده مي‌شود.10

فايده هشتم:هر كه بگويد:«اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد(ص) خدا به او ثواب هفتاد و دو شهيد عنايت مي‌فرمايد».

فايده نهم:سنگين‌ترين چيز در يوم الحشر(روز قيامت) صلوات است و صلوات، قبر را نوراني مي‌كند.11

فايده دهم:فرستنده صلوات داخل آتش جهنّم نمي‌شود.

فايده يازدهم:براي فرستنده صلوات تلخي مرگ و هول و عطش روز قيامت نيست.

صلوات از جمله ذكرهايي است كه بسيار مورد توجه مسلمانان بوده و از آن به عنوان بياني براي آرامش بخشيدن به دل و رفع اضطرابها و تنشهاي زندگي امروز بسيار استفاده مي شود .
درود بر پيامبر اسلام از جمله موارد سفارش شده از سوي خالق هستي است . ان الله وملائكَته يصلون على النبي يا أيهَا الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تَسليما . همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود و رحمت مي فرستند . اى اهل ايمان بر او درود فرستيد و آنگونه كه شايسته است ، تسليم او باشيد .(سوره احزاب، آيه 56)
امام موسي كاظم (ع) : من دعا قبل الثناء علي الله و الصلاه علي النبي كان كمن رمي بسهم بلا وتر. هر كه پيش از ستايش بر خدا و صلوات بر پيغمبر (ص) دعا كند چون كسي است كه بي زه كمان كشد .
امام جعفر صادق (ع) : اذا اردت ان تدعو فمجد الله عز و جل و أحمده و سبحه و هلله و أثن عليه و صل علي محمد النبي و آله ، ثم سل تعط .
هرگاه خواهي دعا كني پس خداي متعال را تمجيد و سپاسگزاري كن و او را تسبيح و تهليل بگو و او را ثناي گوي و ستايش كن و بر محمد (ص ) و آل او صلوات فرست سپس درخواست كن تا به تو داده شود .(اصول كافي ، ج 4 ، ص 238)
صلوات در لغت به معناي دعاست و نماز را به جهت شامل بودن بر دعا، صلاة مي گويند . در حال حاضر در عرف مردم صلوات را بر دو چيز اطلاق مي كنند : يكي درود و دعايي است خاص كه مضمونش استدعاي رفعت درجه و ازدياد قرب حضرت محمد (ص) است . معناي دوم صلوات ، نماز است .
بعضي صلوات از سوي حق تعالي را پنج معني كرده اند : رحمت، مغفرت ، ثناء ، تزكيه و كرامت .
بعضي از علماي علم حروف مي گويند : « صاد » صلوات از صمد، « لام » صلوات از لطيف، « واو » صلوات از واحد و « هاء » صلوات از هادي است كه همگي از اسماء خداوند هستند.
بعضي مي گويند : صلوات يعني تسليم شدن ، يعني تسليم نمودن خود براي كسي كه خدا او را وصي و خليفه خود گردانيده است .
بر اساس آيات و روايات، سزاوار است كه حضرت محمد را به عنوان بنده برگزيده خداوند، بسيار ستايش كرد .
رسول اكرم (ص) خود در اين مورد فرموده است: بسيار ياد كردن خدا و بر من صلوات فرستادن، موجب برطرف شدن فقر مى شود.
بي ترديد اذكار، خواص و فوايد بسياري دارند. طبق آيات و روايات رسيده از معصومين، ذكر صلوات نيز چنين است. يكى از فوايد آن رهايى از فقر و تنگدستى است.
رفع تلخي مرگ، استجابت دعا، ايجاد سپري در مقابل آتش جهنم، جلاي روح، شفاي مريض و اداي قرض از ديگر بركات ذكر صلوات است .

رسول خدا - صلى الله عليه و آله - فرموده است :
ارفعوا اصوواتكم بالصلاة على فانها تذهب بالنفاق ؛
آواز خود را هنگام فرستادن صلوات بر من بلند كنيد؛ زيرا كه آن نفاق را خواهد برد.

امام صادق - عليه السلام - فرمودند:
از پدرم شنيد كه مردى به پرده خانه كعبه چسبيده و مى گويد:
بار خدايا! رحمت فرست بر محمد، پس پدرم به او فرمودن اى بنده خدا! آن را دنباله بريده مكن ، حق ما را به ستم مبر، بگو: اللهم صل على محمد و اهل بيته

ابن سخنان از امام صادق عليه السلام نقل مى كند: روزى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: آيا تو را مژده ندهم ؟

عرضه داشت : بفرماييد، پدر و مادرم فدايت باد! تو هميشه به خوبى مژده دهنده هستى .

حضرت فرمود: جبرييل براى من چيز شگفت آورى آورده .

على عليه السلام پرسيد: چه آورده يا رسول الله ؟

فرمود: به من خبر داد هرگاه كسى از امت من ، بر من صلوات فرستد و به دنبال آن بر اهل بيت من صلوات فرستد براى او درهاى آسمان باز خواهد شد و بر او فرشتگان هفتاد بار صلوات فرستند، گرچه گنهكار و بسيار خطاكار باشد سپس گناهان از او مى ريزد، چنان كه برگ از درخت مى ريزد.

پروردگار تبارك و تعالى مى فرمايد: لبيك اى بنده من و سعديك ! و به فرشتگان خود مى فرمايد:اى فرشتگان من ! شما بر او هفتاد بار درود فرستاديد و من بر او هفتصد صلوات مى فرستيم و چون بر من صلوات فرستد و به دنبال آن صلوات بر من ، نياورد اهل بيت مرا ( و فقط بگويد اللهم صلى على محمد، ميان آن و آسمان هفتاد پرده يى افتاد و خداوند بزرگ فرمايد: لا لبيك ، لا سعديك اى فرشتگان من ! دعاى او را بالا نبريد، مگر آن كه به نبى من ، عترت او را ملحق سازد و بگويد: اللهم صل على محمد و آل محمد، پيوسته محجوب است تا آن كه به من اهل بيتم را ملحق گرداند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
كسى كه بر من صلوات بفرستد؛ ولى بر آل من صلوات نفرستد،بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد.

از حضرت صادق - عليه السلام - منقول است : هركه در روز جمعه بعد از نماز صبح بگويد:
اللهم اجعل صلواتك و صلوات ملائكتك و حملة عرشك و جميع خلقك و سمائك و ارضك و انبيائك و رسلك على محمد و آل محمد
تا يك سال هيچ گناهى بر او نوشته نمى شود.

غیر   خدا   یار نداریم

 

 

ما   در   دو   جهان   غیر   خدا   یار نداریم

          جز یاد  خدا هیچ   دگر  کار   نداریم

ما مست  صبوحیم  ز   می   خانه   توحید

        حاجت به می و  خانه خمار   نداریم

هرکس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم

         غیر از تو کسی یار و مدد کار نداریم

 ما    شاخ   درختیم   پر   از   میوه  توحید

          هر رهگذری  سنگ  زند عار  نداریم

    ما         یار     وفادار    نداریم      ولیکن

          ما   یار به جز   حضرت غفار  نداریم

 

 

این نظر یه نفره!!!! شما بگین؟

از تمام دوستان و هم لینکی های عزیز بسیار ممنونم که ما را از نظرات خود مستفیذ کردید تا هم اکنون حدود 30نظر تایید شده و 23نظر هم به طور خصوصی هستش که تایید نشده است و در کل این نظرات فقط یک نظر مخالف بوده که دلیل این شخص ناشناس برایم بسیار درد آور بوده که در جوابیه براش نوشته ام امیدوارم این شخص ناشناس دوباره بهم سر بزنه و بخونه جوابشو شاید به کمک اقا امام زمان هدایت شوند.

سلام
من یه زنم که حجابمو رعایت نمیکنم البته اونجور که شما میگید.و خیلی هم به سر و وضع ظاهریم میرسم.
اما به همه اصول اخلاقی معتقدم.اصلا هم دوست ندارم همسرم نگاه چپ به کسی بندازه چه برسه به متلک...
آقای محترم من عاشق مردهای غیرتمندم.واز داشتن همسرم غیرتمندم خوشحالم.(البته باید ببینیم غیرت یعنی جی؟)ما توی یه خونواده با این ویژگی بزرگ شدم .اما بازم میگم به همه اصول اخلاقی معتقدم.
من و همسرم نمازمون رو سر وقت میخونیم.بدون خوندن چند ایه از قران هر چند کوتاه
از خونه خارج نمیشیم.زندگی خیلی خوبی داریم.و هیچوقت شکر به درگاهشو فراموش نمیکنیم.جناب دادگر بیایید با دید بازتری به مسئله حجاب نگاه کنید. ادم قلبش میشکنه وقتی این پستتونو میخونه.اتفاقی به وبلاگتون سر زدم اما آهی از ته دلم کشیدم که چرا شما عزیزان مومن واقعی همه رو به دید حقارت نگاه میکنید.اون کسی که باید درباره بنده هاش نظر بده اون شاهد و ناظر همه اعمال ماست.
ببخشید که سرتونو درد آوردم .خواهش میکنم ناراحت نشید.و یه مطلب بذاریدکه همه لذت ببرند نه فقط دوستایی که لینکتون هستند.به امید ظهور
منتظر جوابیه شما توی÷ست بعدیتون هستم.ارادتمندشما

جوابیه یک نظر مخالف

در جواب دوست ناشناس باید بگم علی رغم این که بسیار نظر تمام دوستان برام محترم هستند اما من میخوام بدونم این که این خانوم گفتن من و همسرم نمازمون رو به وقت می خونیم چه ربطی داره به این حدیث و مبحث ما که درمورد غیرت مرد و زن هستش .یا اینکه گفتن ما تا چند ایه از قران نخونیم از خونه بیرون نمیریم بابا ایول چه ربطی داره آخه؟

این درسته که نماز و قرآن که جز واجبات هستند رو انجام بدیم بعد بیاییم چیزی که همان خدا و قران ما را از آن منع کردند و جزئ محرمات هستش را انجام بدیم این کار به نظر من نوعی خود گول زنیه ؟

خانوما و اقایون غیرت انسان و غیرت وجودی در چهارچوب خانواده نباید اجازه دهد که فعلی حرام انجام شود و بی بند وباری خانواده را ازهم می پاشد

ازتفکرات و دستورات دینی و قرانی و خدایی هم که بگذریم از نظر روانشناسان این عصر جدید ثابت شده که بی بند و باری در جوامعی که زیاد تر است چهار چوب خانواده ها بیشتر و خیلی بیشتر در هم شکسته است

شما کامنت گذار محترم بخوان و بدان که علم امروز یک در هزارم نوشته های کتاب قران و احادیث چند صد سال پیش است که خدا و فرستادگان بر حقش بر ما نازل کرده اند

ایا از نظر خدا و قرانی که می رستید و می خوانید و از نظر کارشناسان

اجتماعی که علم اندوخته های زمان شما هستند و روانشناسان دینی و غیر

دینی درسته بی بند و باری و هر چیزی که مسنوجب آن شود و یا راه رابرای

انجام داد آن به گونه های مختلف باز کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

بهتون بر نخوره

سلام دوستان عزیر وارد بحث جدیدی میشویم که خیلی از جوون های این ودورو زمونه یا نمی دونند چیه یا اگر هم میدونن خودشونو زدن به اون راه کدوم راه همون راهآخه میدونید الان باب شده اگه از جدید ترین آهنگ ها یا مد روز لباس یا ماشین و فیلم های فلان هنرپیشه و ....خیلی از چیز های دیگه باخبر نباشی امل حساب میشی به نظر من کسی امل است که این حدیث پیامبر(ص) را در زندگی خود پایه و اساس قرار ندهد و رعایت نکند

پيامبر(ص) فرمود:  ان‌ الله‌ يحب‌ من‌ عباده‌ الغيور

 خداوند از بين‌ بندگان‌ خود، انسان‌هاي‌ غيرتمند را دوست‌ دارد.

دیدی تو خیابون باهم دیگه راه میرن آقاه انگار نه انگار که ناموسش دنبالشه دنبال چشم چرونی های خودشه و خانومم باسه خودش وله اینا اونان که بهتون میگم امل هستند عقب افتادگی فرهنگی از تمام عقب افتادگی ها بدتره این مرداچون میخواند به مراد دل خودشون برسندهزار جور بهانه میارن که عیبی نداره ناموس ادم وقتی مردش دنبالشه بی حجاب باشه یا خانومه میگه بزار نگا کنه متلکم گفت مهم نیست کار دیگه ای که نکرده ...اینا نمی فهمندمعنی حدیثی را که چند صد سال پیش پیامبر گفته اینا عقب افتاده هستند که هنوز نمی تونن درک کنند که ازماست که بر ماست عمل خود ادم که به خود ادم بر میگرده شنیدی اینارو خوب میدونم شنیدی همه بلدن میدونن چیه ! اما کسی هست درست رفتار کنه ؟؟؟

موضوع همینه بهتون بر نخوره شما دوست گرامی که داری می خونی رو نمیگم چون من دوستای خودمو  و لینک شده هامو شناختم که با هاشون ارتباط برقرار کردم

منظورم به امر به معروف و نهی از منکر در این موردمیباشه که انجام بدین کوتاهی نکیند

این عقب افتاده ها از سطح شهر و جامعه باید جمع بشن

 

نظرت چیه؟

 

 

 

ادامه نوشته

هر از چندگاهی فراموشت میکنم

سلام بعد از ۲۰روز بی حوصلگی برای آپ کردن با عرض معذرت به خود آمدم که دوستان منتظرهستند و با دلی پر از مهربانی و قلبی آرام و پایی استوارو دستی پرتوان به امید حق تعالی شروع به نوشتن میکنم که امیدوارم از دل بر آید و بر دل نشیند برای آرام شدن قلبتان در تمام مواقعی که استرس دارید خواسته برای هر چیزی که باشد(غیر از خواسته های نامشروع) امتحان کنید و بگویید

 الا بذکر الله تطمئن القلوب البته گفتن باید در  آن لحظات

مکرر باشد بارها امتحان کردم بسیار عالی می شود لحظات زیبا میشوند و آرام...سخنانی که از عارفان به گوشتان میرسد در صورت موثق بودن سخن!  جدی بگیرد اما نه سخت بپندارید  آن را ! بسیار آسان می توا ن آ نها را انجا م رسانید و نتیجه گرفت . سعی کنیم در زندگی همچون عقاب شکار کننده لحظات و تجربیات و سخنانی باشیم که در پی آن رفتارهایی مناسب و متعالی به وجود می آیند و به امید روزی که تمام دوستان به آروزهای بزرگ وجودشان در راه راستین حق برسند و برای تعجیل در استجابت این دعا بلند صلوات ...

گفتم : نا امید و خسته ام !

 گفت : لا تقنطوا من رحمه الله ... ( از رحمت خدا نا امید نشوید )

گفتم : هیچکسی نمیدونه تو دلم چی میگذره!

گفت : ان الله یحول بین المرء و قلبه ... ( خدا حائل است میان انسان و قلبش )

گفتم : هیچ کسی رو ندارم

گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید... (من از رگ گردن به انسان نزدیکترم )

گفتم : ولی انگار منو فراموش کردی

گفت : فاذکرونی اذکرکم... ( منو یاد کنید تا شمارو یاد کنم )

گفتم : پس چرا جوابمو نمیدی ؟

گفت : ادعونی استجب لکم... ( بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را )

هر عملی . هر سخنی و بحثی . هر تفریح و ورزشی . هر پست و مقام ومنصبی . و هر راهی اوجی دارد

آن زمان که اوج میگیرد لحظه ایست که برای اوج گیرنده بسیار لذت بخش است و آنجاست که مزد و

پاداش تمام سختی هایش را میگیرد و خوشحال است

اوج لحظات معنوی یکسال عبادت خدا هم میدانید چه موقع است؟؟؟

شب قدر

هر اوج گرفتنی که بخواهد پایدار بماند لازم است که بر پایه ای محکم و استوار علم شده باشد و این مهم به دست نمی آید مگر با سختی و تلاش و کوشش

 رسیدن به اوج معنویت یکسال و گرفتن مزد و پاداش آن لحظه مستلزم آن است که از هم اکنون زنگار از

دل خود بساییم و پاک شویم از سیاهی دل و شیطان را از خود دور کنیم

قال عارفی رحمه الله علیه : ۱- ترک معصیت۲- بندگی خدا ۳- ذکر خدا . 

 یگانه راه رسیدن به سعادت الهی است

 

ادامه نوشته

دوست خوب کم پیدا میشه

 سلام به تمام دوستان خوبم
 
چه کنم دست خودم نیست که یادت نکنم / خواستی گل نشوی تا به تو عادت نکنم
 

یک روز صبح، چنگیزخان مغول ودرباریانش برای شکاربیرون رفتند. همراهانش تیروکمانشان را برداشتند وچنگیزخان شاهین محبوبش را روی ساعدش نشاند. شاهین از هرپیکانی دقیق تروبهتربود، چرا که می توانست درآسمان بالا برود وآنچه را ببیند که انسان نمی دید.

اما با وجود تمام شوروهیجان گروه، شکاری نکردند. چنگیزخان مأیوس به اردوبرگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف روحیه همراهانش نشود، از گروه جدا شد وتصمیم گرفت تنها قدم بزند. بیشتراز حد درجنگل مانده بودند ونزدیک بود خان از خستگی وتشنگی از پا دربیاید. گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود وآبی پیدا نمی کرد، تا اینکه – معجزه!- رگه آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود.

خان شاهین را از روی بازوهایش برزمین گذاشت وجام نقره کوچکش را که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید، اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند، شاهین بال زد وجام را از دست او بیرون انداخت.

چنگیزخان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود ودوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه پرنشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد وآبش را بیرون ریخت.

چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی به اوبی احترامی کند، چرا که اگرکسی ازدوراین صحنه را می دید، به سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ساده را مهارکند.

این بارشمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت وشروع کرد به پرکردن آن. یک چشمش را به آب دوخته بود ودیگری را به شاهین. همین که جام پرشد ومی خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد وبه طرف اوحمله آورد. چنگیزخان بایک ضربه دقیق سینه شاهین را شکافت.

جریان آب خشک شده بود. چنگیزخان مصمم بود به هرشکلی آب را بنوشد، از صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما درکمال تعجب متوجه شد که آن بالا برکه آب کوچکی است ووسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده است. اگرازآب خورده بود، دیگردرمیان زندگان نبود.

خان شاهین مرده اش را درآغوش گرفت وبه اردوگاه برگشت، دستورداد مجسمه زرینی ازاین پرنده بسازند وروی یکی از بال هایش حک کنند:

یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوزدوست شماست.

وبربال دیگرش نوشتند:

هرعمل ازروی خشم، محکوم به شکست است.

خدایا پروردگارا ای خالق من

من نگویم که مرا به بهشت کن یا به جهنم سرخوش از آنم که بهشت و جهنم از آن توست

از کران تا کران از آن توست

گفتگو با خدا

I dreamed , I had an interview with god.
خواب ديدم .در خواب با خدا گفتگويي داشتم .

God asked?
خدا گفت :

I said ,If you have the time.
گفتم اگر وقت داشته باشيد.

God smiled ,
خدا لبخند زد.

My time is eternity.
وقت من ابدي است.

What questions do you have in mind for me?
چه سوالاتي در ذهن داري که مي خواهي از من بپرسي؟

What surprises you most about human kind ?
چه چيز بيش از همه شما را در مورد انسان متعجب مي کند؟

God answered :
خدا پاسخ داد:

That they get bored with child hood .
اين که آنها از بودن در دوران کودکي ملول مي شوند،

They rush to grow up and then ,
عجله دارند زودتر بزرگ شوند و بعد،

long to be children again .
حسرت دوران کودکي را مي خورند.

That they lose their health to make money .
اينکه سلامتشان را صرف به دست آوردن پول مي کنند ،

and then ,
و بعد

lose their money to restore their health .
پولشان را خرج حفظ سلامتي مي کنند.

That by thinking anxiously about the future,
اينکه با نگراني نسبت به آينده

They forget the present ,
، زمان حال را فراموش مي کنند.

such that they live in nether the present ,
آنچنان که ديگر نه در حال زندگي مي کنند ،

And not the future .
نه در آينده

That they live as if they will never die ,
اين که چنان زندگي مي کنند که گويي ، نخواهند مرد.

and die as if they had never lived .
وآنچنان مي ميرند که گويي هرگز نبوده اند.

God's hand took mine and
خداوند دستهاي مرا در دست گرفت

we were silent for a while .
و مدتي هر دو ساکت مانديم.

And then I asked :
بعد پرسيدم

As the creator of people ,
به عنوان خالق انسانها

What are some of life lessons you want them to learn

مي خواهيد آنها چه درسهايي از زندگي را ياد بگيرند ؟

God replied , with a smile ,
خداوند با لبخند پاسخ داد :

To learn they can not make any one love them .
ياد بگيرند که نمي توان ديگران را مجبور به دوست داشتن خود
كرد

but they can do is let themselves be loved.
اما مي توان محبوب ديگران شد.

T o learn that it is not good to compare themselves
to others.
ياد بگيرند که خوب نيست خود را با ديگران مقايسه کنند

To learn that a rich person is not one who has the
most,
ياد بگيرند که ثروتمند کسي نيست که دارايي بيشتري دارد.

but is one who needs the least.
بلکه کسي است که نياز کمتري دارد.

To learn that it takes only a few seconds to open
profound wounds in persons we love
ياد بگيرند که ظرف چند ثانيه مي توانيم زخمي عميق، در دل
کساني که دوستشان داريم ايجاد کنيم،

, and it takes many years to heal them.
ولي سالها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التيام يابد.

To learn to forgive by practicing for giveness .
با بخشيدن بخشش ياد بگيرند.

T o learn that there are persons who love them
dearly.
ياد بگيرند کساني هستند که آنها را عميقا دوست دارند.

But simly do not know how to express or show
their feelings.
اما بلد نيستند احساسشان را ابراز کنند يا نشان دهند.

T o learn that two people can look at the same
thing,
ياد بگيرند که مي شود دو نفر به يک موضوع واحد نگاه کنند،

and see it differently.
اما آن را متفاوت ببينند.

To learn that it is not always enough that they be
forgiven by others.
ياد بگيرند که هميشه کافي نيست ديگران آنها را ببخشند.

The must forgive themselves.
بلکه خودشان هم بايد خود را ببخشند.

And to learn that I am here
و ياد بگيرند که من اينجا هستم

ALWAYS
هميشه

نمی دونم ؟

قدرت و صلابت یه مرد در پهن بودن شونه هاش نیست
بلکه در این هست که چقدر میتونی به اون تکیه کنی و اون میتونه تو رو حمایت کنه

قدرت و صلابت یه مرد این نیست که چقدر بتونه صداش رو بلند کنه
بلکه در اینه که چه جملات ملایمی رو میتونه تو گوشات زمزمه کنه

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا رفیق داره
بلکه در این هست که چقدر با فرزندان خودش رفیق هست

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه قدر در محیط کار قابل احترام هست
بلکه در این هست که چقدر در منزل مورد احترام هست

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چقدر دست بزن داره
بلکه به این هست که چه دست نوازشگری میتونه داشته باشه

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چند تا زن عاشقشن
بلکه به این هست تنها عشق واقعی یه زن باشه

قدرت و صلابت یه مرد به این نیست که چه وزنه سنگینی رو میتونه بلند کنه
بلکه بستگی به مسائل و مشکلاتی داره که از پس حل اونا بر بیاد

زیبایی یه زن به لباسهایی که پوشیده... ژستی که گرفته
و یا مدل مویی که واسه خودش ساخته نیست

زیبایی یه زن باید از چشماش دیده بشه
به خاطر این که چشماش دروازه ی قلبش هستند، جایی که منزلگه عشق میتونه باشه

زیبایی یه زن به خط و خال صورتش نیست
بلکه زیبایی واقعی یه زن انعکاس در روحش داره

محبت و توجهی که عاشقانه ابراز میکنه
هیجانی که در زمان دیدار از خودش بروز میده
زیبایی یک زن هست
چیزی که با گذشت سالیان متمادی افزایش پیدا میکنه

دل عرفا و علما از همه جا با خبر است

سلام و عليکم

خدمت حضرت آيه الله العضمي عارف الزمان مخلص الهي آقا شيخ مکارم شيرازي به همراه جمعي از دوستان و همکاران شرف ياب شديم نزديک ظهر بود پس از کمي گوش فرا نهادن به مو عظه هاي ايشان تجديد وضو کرديم و نماز را با حال و هوايي که معنويت و سکوت الهي در آنجا حاکم بود خوانديم

دربين نماز ظهر باخود به مسئله اي شرعي فکرم مغشوش شد انحرافي در نماز در پشت سر اين شيخ بزرگوار زدم که در بين نماز بعد از  تسبيحات ايشان از جايشان بلند شدند و فرمودند که ممکن است براي بعضي شما حضار اين سوال پيش آمده باشد که چرا بايد نماز ظهر را مردها آهسته بخوانند و نماز مغرب و عشا را بلند قرائت کنند به محض شنيدن سخنان ايشان در اين رابطه به نحوي در خود و در عظمت اين آقا و عارف بزرگ فرو رفتم که نماز دوم فراموشم شد و تجافي خواندم بسيار برايم جالب بود که ايشان به همان سوالي که در ذهن بنده بود جواب دادند .... عجب  عجب عجب

بدتر از همه اين که جواب سوالم را چون بسيار در فکر و متعجب شدم گوش ندادم و متوجه نشدم

آهنگر و خدا

 

سرانجام در سکوت، پاسخی را که می‌خواست یافت.

این پاسخ آهنگر بود:

در این کارگاه، فولاد خام برایم می‌آورند و باید از آن شمشیر بسازم. می‌دانی چه طور این کار را می‌کنم؟ اول تکه‌ی فولاد را به اندازه‌ی جهنم حرارت می‌دهم تا سرخ شود. بعد با بی‌رحمی، سنگین‌ترین پتک را بر می‌دارم و پشت سر هم به آن ضربه می‌زنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که می‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو می‌کنم، و تمام این کارگاه را بخار آب می‌گیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله می‌کند و رنج می‌برد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست.

آهنگر مدتی سکوت کرد و سپس ادامه داد:

گاهی فولادی که به دستم می‌رسد، نمی‌تواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک می‌اندازد. می‌دانم که این فولاد، هرگز تیغه‌ی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد. آنوقت است که آنرا به میان انبوه زباله‌های کارگاه میاندازم.

باز مکث کرد و بعد ادامه داد:

می‌دانم که در آتش رنج فرو می‌روم. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفته‌ام، و گاهی به شدت احساس سرما می‌کنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج می‌برد. اما تنها دعایی که به درگاه خداوند دارم این است :

«خدای من، از آنچه برای من خواسته‌ ای صرفنظر نکن تا شکلی را که  می‌خواهی ، به خود بگیرم. به هر روشی که می‌پسندی  ادامه بده ؛ هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز، هرگز مرا به کوه زباله‌های فولادهای بی فایده پرتاب نکن».

پس بیاییم از خدا بخواهیم

خداوندا پروردگارا مرا به تمام سختی ها و آزمایشهای پی در پی که برایم تقدیر کرده ای بیازمای و آنطور که شایسته است مرا بساز تا نکند ترک بردارد روح نازک من !!!!!

رب وفقنی لطاعتک

خدایا مرا یاری ده در اطاعت از خودت

یا فاطمه (س)

 

تابوت را ز خانه ی زهرا که می برد؟

از بیت جبرئیل صفا را که می برد؟

مولا که سر نهاده به دیوار بی قرار

خونابه را ز پهلوی زهرا که می برد؟

وقتی که کوچه تنگ و دلی سنگ می شود

طفل صغیر را به تماشا که می برد؟

با باغبان خسته بگویید در بهار

آتش به باغ تازه شکوفا که می برد

چشمان کودکان به پدر خیره مانده است

تابوت را به شانه اش آیا که می برد؟

ایام فاطمیه و شهادت مظلومانه ی بانوی بزرگوار اسلام،حضرت زهرا (س)به محضرمبارک پیامبر عزیز اسلام(ص) و مولا امیر المومنین(ع)و همچنین  آقا امام زمان(عج)،و همه ی شما دوستان عزیز تسیلت می گویم.

خواهر کوچولو به من بگو خدا چه شکلیه؟

خود را پیدا کنیم ! اما چگونه وقتی از او به دوریم ؟

تامی کوچولو به تازگی صاحب یک خواهر شده بودوپدر ومادرش مانند اکثر والدین به تامی می گفتند:

<خواهرت را خدا به ما داده خواهرت از پیش خدا آمده...>

اما جالب آن بود که تامی کوچولو مدام به پدر و مادرش اصرار می کرد که او را با خواهر کوچولوش تنها بذارند.پدر و مادرش می ترسیدند تامی هم مثل اکثر بچه های چهار یا پنج ساله به خواهرش حسودی کند و به او آسیبی برساند برای همین بهش اجازه نمی دادند با نوزاد تنها بماند.بالاخره یک روز بهش اجازه دادند با نوزاد تنها بماند.تامی با خوشحالی به اتاق نوزاد رفت و در را پشت سرش بست.

تامی کوچولو بطرف خواهر کوچکترش رفت صورتش را روی صورت اون گذاشت و به آرامی گفت:

-"خواهر کوچولو به من بگو خدا چه شکلیه؟من کم کم داره یادم میره...".

زن

پس مجردین بخوانند جناب اقای ح .......

بدان که زن چیست ؟

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّهً وَرَحْمَهً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ؛ و یکی از نشانه‌های لطف الهی این است که برای شما از جنس خودتان، جفتی (و همسری) بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما، مهربانی و قرار ساخت. به یقین، در این [نعمت] برای مردمی که می‌اندیشند، نشانه‌هایی است.[۴]

زنان به خود ببالند که ............!!!!

در روايت است كه رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ فرمود:«حُبِّبَ إِلَىَّ مِنْ دُنْياكُمْ: أَلطِّيبُ، وَ النِّساءُ، وَ جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِى فِى الصَّلاةِ.» iز دنياى شما مورد علاقه و محبوب من است: عطر و بوى خوش، زنان، و نور چشم من در نماز قرار داده شده است.

تمام لذّتها روحى است و آن چه از لذّات كه در طيب و يا از راه نساء، به صورت حلال تكوينا مطلوب است، بيش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است؛ امّا طفل كم درك را با لذت حجله و عروسى كارى نيست و حجله گاه براى او لذّت ندارد، بلكه براى او حصار و قفس و زندان است و خود او در آن جا زندانى و بى تحرّك است، براى او دويدن و بازى لذت دارد، او دوچرخه و سه چرخه دوست مى دارد و از اين لذّت مى برد كه از جايى به جايى در حركت و سير باشد، بازى در كوچه براى او از حجله و عروسى لذّت بخش تر است.

 براى ما هم آبگوشت لذت دارد. براى ترياكى ها و شيره كشها و... كارهايشان از همه چيز ـ چنان كه مدّعى هستند ـ لذيذتر است.

 

نظر شما چیست درمورد این حدیث؟

 لذّتها همه روحى است، وگرنه كوه به اين عظمت، در جهالتِ از لذتهاى روحى است. در روايت است:«تَنَعَّمُوا بِعِبادَتِى فِى الدُّنْيا، فَإِنَّكُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الاْآخِرَةِ.» در دنيا از عبادت من برخوردار شويد و لذّت ببريد، چرا كه در آخرت از آن لذّت خواهيد برد.

 

1. وسائل الشيعة، ج 1، ص 442، ج 2، ص 144؛ بحار الانوار، ج 73، ص 141؛ ج 79، ص 211؛ خصال، ج 1، ص165، نيز ر.ك: مسند احمد، ج 3، ص 128، 199، 285 و...

2. اصول كافى، ج 2، ص 83؛ وسائل الشيعة، ج 1، ص 83؛ بحار الانوار، ج 8، ص 155؛ ج 67، ص 253.

چه خبر ؟نگاهها و رفتارهای متفاوت ؟ خبرهای متفاوت ؟

چه خبر خوبین ؟ چه خبر ؟ دیگه چه خبر ؟

دیدین دوستاتون وقتی بهتون میرسن حرفی ندارن برای گفتن هی سوال می کنن چه خبر ؟

معمولا این جور آدمها از درونشون آشفته شده اند که دنبال خبر تو دنیای بیرون هستند .

این آدمها باید دنیای بیرون را منها کنند از خودشون تمام خبر درون خودشون پیدا میشه ؟ دیگه هم به

کسی نمی گن چه خبر چه خبر؟

بستگی داره چه جوری به دنیا نگاه کرده باشند نوع خبر تو درونشون همونجوریه ؟

دنیا زیباست نگاه زیبا دارن دنیا خسته کننده است نا امید شده اند بهتره همیشه خوب و مثبت به

 همه چیز نگاه کنیم

دراوج عصبانیت یه کم بخند الکی!! مطمئن باش بهترین تصمیم را میگیری و بهترین رفتار را از

خودت نشون می دی . خبرا همین جوری درست می شن الکی بخند بخند دیگه بابا . بای

 

 

عید آمد

 باعرض  سلام و تبریک سال نو و به امید اینکه سال خوبی همراه با موفقیت های روز افزون داشته باشید واز خدای بزرگ می خواهم که 365 ورق از دفتر سال 89شما رابه تقدیر های خوب رقم بزند و مشق کند ان شائ الله و به امید دیدار بای

 

 

می گن عید و آمدو بوی بهار آمد              امامن میگم                           عید آمدو هیچ بویی نیامد

بوی بهار هرگاه آید که یار آید                                                      یار مادلگیر شده امروز هم نیامد

ادم باید ادم باشه تا بهش بگن ادم اگه ادم  ادم باشه ادما بهش میگن ادم اگه ادمی

باشه بهش بگه ادم اگه ادم نباشه بهش بگه ادم  ادم دیگه نیست 

پس ادم باشیم تا ادمی باشه بگه ادم

سلام خوبین جالب بود

 

بی بی جان خوش آمدی

امروز سالروز ورود بی بی دو عالم خانم حضرت معصومه (س) به شهر مقدس قم مصادف با بیست و سوم ربیع الاول می باشد .

 

 بي‌بي فاطمه معصومه (س) در سال 173 هجري در شهر مدينه ديده به جهان گشود.پس از آنكه مأمون عباسي در سال 200 هجري امام رضا (عليه‌السّلام) را به خراسان دعوت كرد، حضرت معصومه (س) به همراه عده‌از برادران و بستگان، پس از يك سال به انگيزه ديدار برادر وارد ايران شده در كتاب «حضرت معصومه فاطمه ثاني» آمده است: «پس از ولايت‌عهدي امام رضا (عليه‌السّلام) آن بني هاشم علي (عليه‌السّلام) كه مدت‌ها همواره تحت شكنجه و فشار حكام جور بودند با شنيدن اين خبر به عنوان ديدار حضرت رضا (عليه‌السّلام) از مدينه به خراسان رهسپار شدند. اين گروه در حدود 400 نفر بودند در رأس آن‌ها حضرت معصومه (س) بود.»

  حسن بن محمد بن حسن قمي مي‌نويسد: «وقتي حضرت معصومه (س) و همراهان به شهر ساوه رسيدند، مأموران حكومت عباسي با آن‌ها درگير شدند و عده‌اي از آن‌ها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه در همانجا بيمار شدند. از همراهيان سوال كرد از اينجا تا قم چقدر فاصله است؟ به ايشان عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اينجا به قم منتقل كنيد! اشتهاردي مي‌نويسد:

 
«پس از اينكه مأمورين حكومت عباسي در ساوه جلوي كاروان حضرت معصومه را گرفتند حدود 23 نفر از آن‌ها كشته شدند گروهي اسير و گروهي نيز متواري گرديدند. نقل شده كه حضرت معصومه را عمال بني‌ عباس در ساوه مسموم كردند. آن حضرت در حال بيماري قم را اختيار كرد چون قم مركز شيعيان بود از اين رو رهسپار قم شد». 
  به اين نكته بايد توجه داشت كه «از همان قرن اول هجري تشيع در قم رواج يافته بود. و اين شهر از سوي امامان شيعه به عنوان پناهگاه شعيه محسوب مي‌شد و خيل عظيمي از پيروان اهل بيت (عليهم‌السّلام) را در خود جاي داده بود از جملۀ اين پيروانِ اهل بيت، خاندان اشعري بودند».[4]
  شيعيان قم پس از اطلاع از ورود حضرت معصومه (س) به ساوه ايشان رسيدند و از آن حضرت درخواست كردند به شهر قم تشريف فرما شوند. علي اصغر مي‌نويسد:
 
«قول درست اين است كه خبر ورود فاطمه معصومه به ساوه و (حركت او به سوي قم) به مردم قم رسيد. آل سعد اشعري اتفاق كردند كه به خدمت او برسند و از ايشان درخواست نمايند به قم بيايد. از ميان ايشان موسي بن خزرج بيرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه رسيد. زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر كشيد و به سراي خود فرود آورد». 
  ورود حضرت معصومه به قم تقريباً در 23 ربيع الاول سال 201 هجري بوده است. يوسف علي يوسفي مي‌نويسد:
 
«حضرت معصومه روز يكشنبه 23 ربيع الاول سال 201 هجري قمري برابر با اول آبانماه 195 هجري شمسي شهر قم را با قدوم مباركش منور ساخت». 
  خانه موسي بن خزرج كه محل فرود آمدن حضرت معصومه است در آن روز در منتهي اليه سمت جنوب غربي شهر قم بوده ... امروزه در محله «ميدان مير» محلي است به نام ستيهكه مسجد و مدرسه‌اي در اطراف آن بنا كرده‌اند و از قديم الايام سينه به سينه رسيده است كه اين مكان جاي فرود آمدن حضرت فاطمه معصومه است.
 
به حول و قوه الهی به شرط تقبل الله مفتخریم نایب الزیاره باشیم  

داستان جالب

روزی تصميم گرفتم كه ديگر همه چيز را رها كنم؛شغلم ‏را، دوستانم را، زندگي ام را!

به جنگلی رفتم تا برای آخرين بار با خدا ‏صحبت كنم.

به خدا گفتم:آيا می‏ توانی دليلی برای ادامه زندگی برايم بياوری؟

و جواب ‏او مرا شگفت زده كرد.

او گفت : آيا درخت سرخس و بامبو را می بينی؟

پاسخ دادم : بلی.

فرمود: ‏هنگامی كه درخت بامبو و سرخس را آفريدم،به خوبی ازآنها مراقبت نمودم.به آنها نور ‏و غذای كافی دادم. دير زمانی نپاييد كه سرخس سر از خاك برآورد و تمام زمين را فرا ‏گرفت،اما از بامبو خبری نبود.من از او قطع اميد نكردم. در دومين سال سرخسها بيشتر ‏رشد كردند و زيبايی خيره كننده ای به زمين بخشيدند،اما همچنان از بامبوها خبری نبود.من بامبوها را رها نكردم.در سالهای سوم و چهارم نيز بامبوها رشد نكردند،اما من ‏باز از آنها قطع اميد نكردم.در سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمايان شد.در ‏مقايسه با سرخس كوچك و كوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بيش از 100 فوت ‏رسيد.5 سال طول كشيده بود تا ريشه ‏های بامبو به اندازه كافی قوی شوند...ريشه هايی ‏كه بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نياز داشت را فراهم می ‏كرد.

خداوند در ادامه فرمود: آيا می‏ دانی در تمامی اين سالها كه تو درگير مبارزه با ‏سختيها و مشكلات بودی در حقيقت ريشه هايت را مستحكم می ‏ساختی؟!من در تمامی اين مدت ‏تو را رها نكردم همانگونه كه بامبوها را رها نكردم.
‏هرگز خودت را با ديگران ‏مقايسه نكن.بامبو و سرخس دو گياه متفاوتند اما هر دو به زيبايی جنگل كمك می كنند.‏

زمان تو نیز فرا خواهد رسید،تو نیز رشد می کنی و قد می کشی!

از او پرسیدم:من چقدر قد می کشم؟

در پاسخ از من پرسید:بامبو چقدر رشد می کند؟!

جواب دادم:هر چقدر که بتواند.

گفت: تو نيز بايد رشد كنی و قد بكشی، هر اندازه كه ‏بتوانی... 

 

*جمله روز :

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام...

چي مي شد اگه

 

 

 

 

خدایا شکر

روزی مردی خواب دید به عالم فرشتگان رفته است.

 در هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که مشغول باز کردن چیزهایی هستند که با پیک از

 زمین می آیند. او جلو رفت و پرسید: شما دارید چه کار می کنید؟ یکی از فرشته ها گفت: این جا

بخش دریافت است. این جا ما دعاها و تقاضاهای مردم از خدا را دریافت می کنیم.

مرد کمی جلوتر رفت و دوباره دسته بزرگی از فرشتگان را دید که چیز هایی را بسته بندی

 و به پیک ها تحویل می دهند. او پرسید:شما دارید چه کار می کنید؟ یکی از فرشتگان گفت:

 این جا بخش ارسال است. ما چیزهایی که مردم تقاضا کرده اند برای آن ها می فرستیم.

 مرد کمی جلوتر رفت و فرشته تنهایی را دید که بیکار نشسته. او پرسید: چرا شما بیکارید؟

فرشته گفت: کار من این است که تشکرهای مردم را پس بگیرم.

 وقتی چیزهایی که مردم نیاز داشتند به آن ها رسیده، باید خدا را شکر کنند. ولی افراد معدودی این کار

 را می کنند

 مرد پرسید: مردم چگونه باید خدا را شکر کنند؟ فرشته جواب داد: خیلی ساده، فقط

کافیست بگویند خدایا شکر!

می نویسم  می نویسم تا بگویم حرف دلم

                                                                    شاید تو بگویی من یه شاعر خلم

توقعی نیست به شماها نیست 

                                                                   نمی دانید این چه احساسیت

روح وعقل ودل نافرمان می شود     

                                                           عاشق شدن به دلم آسان می شود

داستان کوتاه"

پدر وپسري در كوه قدم مي زدند كه ناگهان پاي پسر به سنگي گير كرد و به زمين افتاد و داد كشيد: (( آآآآي ي ي))!! صدايي از دور دست آمد: ((آآآآي ي ي))!!! پسر با كنجكاوي فرياد زد: ((كه هستي؟)) پاسخ شنيد: ((كه هستي؟)) پسر خشمگين شد و فرياد زد: ((ترسو!)) باز پاسخ شنيد: ((ترسو!)) پسر با تعجب از پدر پرسيد: ((چه خبر است؟)) پدر لبخندي زد و گفت: ((پسرم! توجه كن)) و بعد با صداي بلند فرياد زد: ((تو يك قهرمان هستي!)) صدا پاسخ داد: ((تو يك قهرمان هستي!)) پسر باز بيشتر تعجب كرد پدرش توضيح داد:((مردم مي گويند اين انعكاس كوه است ولي در حقيقت انعكاس زندگي است. هر چيزي كه بگويي يا انجام دهي، زندگي عيناً به تو جواب مي دهد. اگر عشق را بخواهي، عشق بيشتري در قلب تو به وجود مي آيد و اگر دنبال موفقيت باشي، آن را حتماً بدست خواهي آورد. هر چيزي را كه بخواهي و هر گونه كه به دنيا و آدم ها نگاه كني، زندگي همان را به تو خواهد داد.))